عید سعید فطر بر تمامی مسلمان جهان مبارک باد.
یادی از عملیات کربلای 4
جنگ تحمیلی عملیاتهای زیادی انجام شد که
اکثر قریب به اتفاق آنها به قسمت اعظم نتایج
پیش بینی شده خود دست یافتند، اما در این میان
کربلای چهار یک استثناست. | |
|
عملیات کربلای 4 هیچ گاه مظلومیت و شجاعت رزمندگان را فراموش نمی کند. عملیاتی
که رادارهای آمریکائی به جبران قضیه مک فارلین، تمام جزئیات عملیات را به عراقی
ها داده بودند. رمز عملیات یا محمد(ص) بود که ساعت 22:45 روز سوم دیماه سال 65
اعلام شد. مظلومیت شهدای عملیات کربلای چهار تداعی کننده غربت و مظلومیت
اباعبدالله الحسین (ع) و یاران باوفایش در روز عاشورا است.
طرح عملیات چهار منطقه شلمچه، ابوالخصیب، مقابل ام الرصاص و جزیره مینو – به این دلیل که
به لحاظ مانور، آتش، عقبه و پشتیبانی به هم وابسته اند – برای انجام این عملیات
بزرگ انتخاب گردید. بر همین اساس، هر یک از چهار منطقه فوق به عنوان خط حد یک
قرارگاه عملیاتی تعیین شد:
قرارگاه نجف: از شمال پنج ضلعی شلمچه تا جزایر بوارین و ام الطویله
پیشروی در محور شلمچه
قرارگاه قدس: انجام حرکت اصلی عملیات با عبور از تنگه ام الرصاص –
بوارین و پیشروی در محور پتروشیمی و ابوالخصیب.
قرارگاه کربلا: مقابله با پاتک دشمن از مقابل جزیره ام الرصاص، تامین کل
منطقه و پیشروی تا جاده دوم و سوم.
قرارگاه نوح: تامین جناح چپ و پیشروی در مقابل جزیره مینو.
هم چنین، یگان های تحت امر این قرارگاه ها می بایست طی شش مرحله به اهداف نهایی
خود – از شمال به تنومه و از جنوب به پشت کانال بصره برسند.
شرح عملیات عملیات می بایست در ساعت 22:30 مورخ 1365/10/3 آغاز شود. به همین خاطر غواص های
خودی ساعاتی قبل به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان،
نیروهای دشمن که کاملا آماده و هوشیار بودند ضمن پرتاب منور، با تیربار و
خمپاره به طرف نیروهای ایرانی شلیک می کردند. در مجموع، عملیات خارج از کنترل و
هدایت فرماندهی قرار گرفته بود و قبل از هر دستوری یگان ها با توجه به نوع
وضعیت و هوشیاری و عکس العمل دشمن به محض رسیدن به ساحل، درگیری را آغاز می
کردند. در این حال، رمز عملیات (یا محمد) حدود ساعت 22:45 اعلام شد و نیروهای
عمل کننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، ام الرصاص، ام البابی و بلجانیه
نفوذ کنند و در بعضی مناطق نیز به صورت موضعی رخنه نمایند.
در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پی در پی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار
نهر عرایض (عقبه برخی از یگان ها) و هم چنین اجرای آتش موثر روی رودخانه اروند،
عملا سازمان غواص ها و نیز نیروهای موج دوم و سوم را به هم زد. به طوری که
نیروهای یگان های مجاور بعضا پراکنده شده و اغلب نمی توانستند روی هدف عمل
نمایند.
یکی از مناطق حساس عملیات، جزیره ام الرصاص و نوک بوارین بود که به رغم تلاش
بسیاری که برای تصرف آن انجام شد، به خاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از
میان رفت. دشمن با شلیک پرحجم تیربار روی آب، از عبور نیروها از تنگه ام الرصاص
– بوارین جلوگیری کرد. مضافا به این که به خاطر حساسیتی که دشمن نسبت به ام
الرصاص داشت، در پدافند آن از 9 رده مانع طبیعی و مصنوعی بهره می برد، به طوری
که هرگاه از هر خط عقب رانده می شد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف و
تسلط داشت، مقاومت می کرد.
در این حال، با توجه به هوشیاری دشمن، امکان ادامه عملیات میسر نبود، لذا به
منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد.
خلاصه گزارش عملیات :
نام عمليات: كربلاي 4 (آبي - خاكي)
زمان اجرا: 1365/10/3
مدت اجرا: 2 روز
تلفات دشمن: ۷۰۶۰ كشته، زخمي و اسير
رمز عمليات: محمد رسول الله
مكان اجرا: جزاير دهانه شمال غربي خليج فارس - جنوبيترين محور جنگ
ارگانهاي عملكننده: رزمندگانسپاه پاسداران انقلاب اسلامي
اهداف عمليات: تهديد شهر بصره از سمت جنوب و تصرف جزيره ام الرصاص و
ابوالخطيب عراق و محاصره نيروهاي دشمن در شبه جزيره
ای کاش من شهید نشوم! جانباز سید جواد کافی یکی از غواصان گردان یاسین در عملیات کربلای 4 است. از
120نفری که در گردان یاسین بودند فقط 4 نفر برگشتند که یکی هم این رزمنده
نوجوان بود. آنها 8 روز در میان نیزارهای جزیره ماهی مقاومت کردند و به طور
معجزه آسایی زنده ماندند. سید جواد که در زمان عملیات 16 سال بیشتر نداشت،
خاطرات آن 8 روز را این چنین بیان می کند.
قرار بود دو گردان نوح و یاسین از لشگر 21 امام رضا به جزیره ماهی برویم و به
عنوان خط شکن این جزیره را بگیریم تا بعد بچه ها با قایق بیایند و تا بصره
پیشروی کنیم.
شب عملیات فرماندهان، ما را به دو صف کردند، حدود 120 نفر غواص بودیم. قرار شد
سه نفر سرشان بیرون از آب باشد تا بچه ها در مسیر گم نشوند.
ما از نهر خیم وارد رودخانه شدیم. آب رودخانه در حالت مد بود. من مسؤول دسته
بودم و سرم از آب بیرون بود. آن قدر شدت آب زیاد بود که ما حتی یک «فین» ( کفش
مخصوص غواصی) هم نزدیم.
تقریباً به نوک ماهی نزدیک شده بودیم که یک دفعه هواپیمای عراقی آمد و «فیدر»
زد. ( فیدر منور هایی است که حدود یک ربع از ساعت در آسمان روشن است و مثل روز
منطقه را روشن می کند) تا هواپیما «فیدر» زد، بچه ها به هم ریختند؛ چون انتظار
چنین چیزی را نداشتیم.
زیر نور فیدر من همه جا را به خوبی می دیدم. یک چهار لول نوک جزیره ماهی گذاشته
بودند که تیر رسام (تیرهایی که روشن است و وقتی به طرف شما می آید ما به خوبی
آن را می بینی) به عمق آب شلیک می کرد. وحشتناک و غیرقابل پیش بینی در تله
افتاده بودیم!
در همان حال از خدا درخواستی کردم که هنوز که هنوزه به خاطر آن درخواست می سوزم
و خودم را نمی بخشم. در دل گفتم: خدایا ای کاش من شهید نشوم!
مرا اول به بیمارستان صحرایی، بعد به بیمارستان اهواز و در آخر یک ماه در
بیمارستان اراک بستری کردند. وقتی برای مرخصی به خانه رفتم به کوچه مان (کوچه
جوادیه در خیابان طبرسی) که رسیدم، با عصا داشتم به سمت خانه می رفتم که مادرم
را دیدم. گفتم سلام علیکم. سرش را بالا کرد و یک نگاهی به من کرد و گفت سلام
آقا و بعد رد شد. گفتم مادر منم، جواد. گفت ای جواد تویی! مادرم مرا نشناخت.
مهمترین حرف دفاع مقدس پس از عملیات کربلای 8 دو اتوبوس از بچه ها را به دیدار حضرت امام بردند. من در
اتوبوس دوم بودم. متأسفانه اتوبوس ما زمانی به جماران رسید که زمان دیدار با
امام تمام شده بود و بچه ها داشتند بر می گشتند. در حالی که حسابی پکر بودم.
در شیب تند جماران شهید جلیل محدثی فر را دیدم، با ناراحتی گفتم، دیدی چه شد
این همه راه کوبیدیم و آمدیم ما را راه ندادند و ما امام را ندیدیم.
محدثی فر خیلی محکم و جدی گفت:
«دیدن و ندیدن امام که مهم نیست. مهم این است که حرف امام زمین نماند.» یک کلام
حرف او، برای من تاریخی را ساخت که مهمترین کار در این تاریخ آن است که حرف ولی
فقیه بر زمین نماند. |
|